سفارش تبلیغ
صبا ویژن
شتابزدگی را واگذار و در حجّت بیندیش و خود را از پریشان گویی نگاه دار، تا از لغزش ایمن بمانی . [امام علی علیه السلام]
آن سوی هیچ ،فراسوی مرزهای تنم
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» شاید چون دلم گرفته بود.....

 

 

میخواهم بنویسم،و برای نوشتن نمیدانم از کجای قلب آغاز کنم.دلی آکنده که حیران   دیر باوریهای آدمیان است  و مثل همیشه مرا در این سکوت تنها میگذارد.به اینجا که میرسم،سر بر میگردانم.انگار سعی میکنم در فضای محدود این اتاق حرف تازه ای را بیابم.

کاشف آسمان میشوم ،که همین نزدیکی  نشسته است.

و به جست و جوی حرفی که رجهای سکوتم  را از هم بشکافد زمان را زیر و رو میکنم ،تا مگر دلم خیالی تازه با آنها ببافد.

اما در میان این همه سکوت،تنها معجزه ای که به گوش میرسد،صدای بوق ممتد  ماشینهاست.ذهنم سوار بر ماشینی میشود که تن خسته اش را بر راه ها و گذرها میکشاند.

از کشف آسمان که باز میگردم،از نو  به سکوتی میرسم که برایم یادگار روزهای از راه نرسیده است.

احساس  میکنم کسی با لحنی یکنواخت برایم داستان این آسمان و پنجره ها را مرور میکند.صدا،صدای کسیست که هرگز او را ندیده ام.صدایی که حتی به جای من میبیند.صدای دختری که در گوش تو میخندد.

آن زمانی که این صدا را دوست داشته ای را من به خاطر می آورم.اما خودت را نمیدانم...

 

و آدمها یکی یکی از صفحه ذهنم رد میشوند.از یک تو شروع میشود و به یک تو دیگر خاتمه میابد.آنقدر ذهنم از تصاویر لبریز میشود که دستم ناچار سراغ کاغذها میرود و رنگها  مثل آدمها می آیند و هرگز نمیروند.

در میان رنگها،در میان چهره ها و در میان سکوت،آرام میگیرم.و چهره هایی را مینگرم که با رنگهای تخت بربوم نقاشی ام جانی دوباره یافته اند.چهره هایی که تو هرگز از میان نقاشی های من آنها را نخواهی دید.

دنیای انتزاعی من،

و سکوت تمام نوشته هایم،گاه آنقدر سنگین میشوند که مثل یک روز برفی همه دنیایم را در بر میگیرند و گاه آنقدر سبک میشوند که تا آن نمیدانم ها  اوج میگیرند.

 

از  دیروز تا این لحظه،مدام برای  ماندن،دل دل میکنم.حتی در میان این همه سکوت،باید چیزهایی را که این صدا مدام برایم زمزمه میکند بگویم.

 دو روز  گذشته از آن روزی که من تمام رؤیاهای نوشته هایم را پاک کردم.حالا مانده ام با آن همه جا خالی در نوشته هایم چه کنم.

روزی که رؤیا از خانه تو رفت،تو جای خالیش را با چه پر کردی؟

برای تو این تنها یک حسادت ساده زنانه است...

 و برای من دنیایی پر از ایهام و ابهام و احساسات ناشناخته....

داستان رفتن رؤیا در تاریخ چیز تازه ای نیست.اما تو باید بدانی که هیچ  چیز تازه ای وجود ندارد.

وقتی به دیگران نگاه میکنم،آن صدا باز هم در گوشم چیزهایی میگوید.کاش برای دقیقه ای آن صدا از ذهن من به ذهن تو کوچ میکرد تا میتوانستی ببینی،تا این  لحظه  چه ها دیده ام.

من از دیگرانی که دیگر نفس کشیدن را برای همیشه ترک کرده اند میگویم.وکاری که من به آن معتاد شده ام.

و این حقیقت است که آدمی به همه چیز عادت میکند.حالا من هم به مردن های همیشگی عادت کرده ام.عادت کرده ام در خاک تجزیه شوم.عادت کرده ام با جسمم خانه ها بسازند.عادت کرده ام پا بر خاکی بگذارم که از خاک چشمان مجنون ها ست.همانهایی که امروز معیار سنجششان از عشق طعم قورمه سبزی های لیلاست.یا که طعم هم خوابگیهاشان...

کاش رؤیا اسم هیچ دختری نمیشد،تا من مجبور به پاک کردن تمام رؤیاهایم نمیشدم.

اما آدمی عادت میکند.حتی به بی رؤیای.

دلم میخواهد برای همیشه از این چرخ بیرون روم.کار سختیست،میدانم،اما تو فکر میکنی از عادت به بی رؤیایی سخت تر است یا از عادت به خاک شدن های همیشگی...

کسی را میشناختم که همیشه مرا به خاک میسپرد...

ذرات غبار که بر کناره این دریچه مینشینند مرا به یاد رفتن های همیشگی اش می اندازد.

تو فکر میکنی با این ذهن پراکنده،باز هم میتوانم امید به نوشتن داشته باشم؟

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » مونا دلاوری ( دوشنبه 86/3/28 :: ساعت 7:53 عصر )

»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

نقاشی های مونا دلاوری در آن سوی هیچ
...
عبور
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 54
>> بازدید دیروز: 12
>> مجموع بازدیدها: 192875
» درباره من

آن سوی هیچ ،فراسوی مرزهای تنم
مونا دلاوری
مونا هستم.

» پیوندهای روزانه

خیام [137]
عباس معروفی [119]
احمد شاملو [135]
حضرت سعدی [122]
کتاب سیاه [189]
مجله تندیس [128]
13 [240]
عکاسی [422]
انجمن عکس شیراز [154]
آژانس عکس ایران [153]
خانه هنرمندان ایران [177]
گالری سیحون [140]
سیاوش قمیشی [163]
هنرمندان [147]
دکتر شیرین نوروی [181]
[آرشیو(15)]

» فهرست موضوعی یادداشت ها
آن سوی هیچ ،فراسوی مرزهای تنم[65] . من و حرفهای ساده دلم[12] .
» آرشیو مطالب
2
1
نقاشی های مونا
اینجا مونا می نویسد
عکس ها
3

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان

انیگما
خاطرات یک خاطره نقاش
زندانی امید(حسن و امیر حسین)
لحظه ای مانند اکنون(سپیده)
نیما نیلیان
نیما فتوبلاگ(نیما نیلیان)
با دستهای رنگی(سرور محمودی)
رنگ شب(ایرج سالاروند)
زندگی نامه(احسان واله)
خاطرات یک دختر
فصل گستاخی
لاف در غریبی
...همین جا روی زمین...
دست نوشته های یک جادوگر
مادرک
درد دل کلاغ سیاه
پرانتز کارتون(عباس ناصری)
یادداشت(مجید احمدی)
آرام سرزمین ذهن من...(آلبالو گیلاس)
ارتباط با ارواح و سیر و سلوک(محمد)
هیچ اگر سایه پذیرد من همان سایه هیچم(مسعودآوک)
دیگران
نسیم روح نواز(مجتبی)
دلبستگی(سینا تنها)
I DESERVE TO LOSE
روزهای بارانی(شیما و صالح)
فروغ فرخزاد
حسین پناهی
بخارا(مجله فرهنگی هنری
کاه گل(سالی)
چرند و لوند(سالک است ، او)
کلاغ(ادبیات و فلسفه )
معماری پارس(اولین ماهنامه الکترونیکی هنر ومعماری ایران)
معماری
معماری در گذر زمان و مکان
مونا(عکس)
استاد بهنام کامرانی
علی سلطان کاشفی
گفته هایی از نگفته ها(امیر)
راز شمع(علا)
تصویرگری
انجمن وبلاگهای هنری
استاد رضا هدایت(نقاشیهاوداستانهاویادداشتها)
کارگاه
گالری الهه
کاوه گلستان
حسین ذبیحی(من رفتم،میروم جایز نیست)
دف و کوزه(داریوش چهاردولی)
A loney BOY(امیر حسین)

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان







» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» طراح قالب